Wrap your head in a scarf.
- سرت را در روسری بپوشان.
When I got to the office, I had tons of work waiting for me. I was running around like a chicken with its head cut off.
- وقتی که من به اداره رسیدم کلی کار داشتم که انتظار من را می کشید.من همانند مرغی که سرش را بریدند به این طرف آن طرف می دویدم.
His pencil has a sharp point.
- خودکارش سر تیزی دارد.
I imagined that brilliant people disappeared to some secret place.
- تصور می کردم آدم های باهوش در مکانی سری ناپدید می شوند.