تعريف هیچ في الفارسية الإنجليزية القاموس.
- any
He is not afraid of anything.
- او از هیچ چیزی هراس ندارد.
He is as tall as any boy in his class.
- او هم قد هیچ یک از همکلاسی هایش نیست
- nix
- anywise
- ever
In life, if you don’t risk anything, you risk everything.
- در زندگی اگر هیچگاه ریسک نکنی، همه چیز را ریسک کرده ای.
Have you ever been to Tehran?
- آیا هیچ وقت در تهران بوده ای؟
- naught
- whit
- nowise
- zero
- nothing
People who love doubt nothing, or doubt everything.
- مردم دوست دارند یا به هیچ چیز شک نکنند یا به همه چیز شک کنند.
Nothing is as important as peace.
- هیچ چیز به اندازه صلح و امنیت اهمیت ندارد.
- nil
- never
He was never to return to his native country again.
- او هیچگاه دوباره به کشور موطن خود بازنگشت.
You never have time for important things!
- تو هیچگاه برای چیزهای مهم وقت نداری!
- nought
- none
I wanted some salt, but there was none in the jar.
- من نمک می خواستم، ولی در بطری شیشه ای هیچ نبود.
A jack of all trades is master of none.
- هرکه به همه کار، به هیچ کار. هرکه به یک کار، به همه کار.
